تمام من

آنچه بر من میگذر (یا دوست دارم بگذر)

تمام من

آنچه بر من میگذر (یا دوست دارم بگذر)

توصیه نامه

به نظر من سخت ترین قسمت یه پروسه اپلای کردن قسمت گرفتن ریکامندیشن لتره!! من نمیدنم چرا اینقدر این قسمت برام مشکله. اصلا دوست ندارم به استادم بگم! کلا آدمی هستم که دوست ندارم برای کاری به دیگران رو بندازم. البته استاد راهنمام یه خانم بسیار مهربون و ماه که خیلی دوسش دارم و هربار که برای کاری بهش مراجعه کردم با روی باز قبول کرده و حتی من رو تشویق هم میکنه. میگه خود سفرکردن یه جور اجوکیشنه! ولی امان از استاد مشاورم! یعنی من هربار که با این خانم کاری دارم عزای عالم میاد سراغم. با اینکه در ظاهر چیزی نشون نمیده ولی من انرژی منفیش رو حس میکنم. هر بار هم میگه برای چی میخوای بری. خارجی ها همه دارن میان تو مملکت ما سرمایه گذاری کنن اونوقت جوونای ما همه دارن میرن. حتی یه بار به سرم زد به جای این خانم مشاور برم پیش یکی دیگه از استادای پژوهشگاه و از اون خواهش کنم برام ریکامندیشن بنویسه!!! ولی خب این کار بسیار عجیب و حتی کمی احمقانه است. آخه نمیگه من که تو رو نمیشناسم! یا اصلا چرابه استاد خودت که تو یکی از اتاقای همین ساختمونه نمیگی! به هرحال چاره ای نیست. ددلاین دانشگاه داره نزدیک میشه. فردا باید برم این قورباغه گنده رو قورت بدم. امیدوارم این آخرین باری باشه که من به توصیه نامه محتاجم.


بعدا نوشت: خب خانم استاد مشاور تشریف نداشتند و بنده حالا مجبورم! علی رغم میل باطنیم با ایمیل درخواستم رو مطرح کنم. الان یه ساعت متن ایمیل رو نوشتم ولی نمیدونم چرا نمیتونم رو دکمه سند کلیک کنم!! هی میرم متنش رو میخونم و با پایینش میکنم که بهترین جملات رو انتخاب کنم.... بالاخره فرستادم.!! باشد که مقبول افتد.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.